به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم، متن یادداشت محمد کاظم انبارلویی "میرویم واشنگتن، سیفون را بکشیم!" به شرح ذیل میباشد:
همین ماه ظاهراً رئیس جمهور آمریکا تعیین میشود. سخنان دو نامزد دموکرات و جمهوری خواه در رقابتهای انتخاباتی یک رونمایی تمام عیار از جنس «تمدن غربی و آمریکایی» و روشنگری در مورد ماهیت آن بود. ترامپ نامزد حزب جمهوری خواه در یکی از ایالتها ضمن سخنرانی گفته بود؛ «ما به واشنگتن میرویم تا سیفون را بکشیم و مفاسد دولت را از بین ببریم.» او همچنین گفته است: «اگر برنده نشوم تقلب شده و نتیجه را نمیپذیرم.»
اینکه یکی از دو ضلع رقابت، دموکراسی آمریکایی را به سخره بگیرد و عدد و رقم بدهد، جالب است. گفته اند «24 میلیون نفر واجد شرایط رای دادن نیستند و 8/1 میلیون نفر فوت شده داریم که در هر انتخابات رای می دهند!»
بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا به ترامپ نصیحت کرده و گفته آبروریزی در مورد ماهیت دموکراسی در ایالات متحده آمریکا را پایان دهد. او گفته است: «ترامپ مشروعیت انتخابات و مشروعیت دموکراسی در آمریکا را زیر سوال برده است.»
اینکه ترامپ کاخ سفید را به یک مستراح تشبیه کرده است که فقط باید رفت و سیفون را در آنجا کشید تشبیه جالبی است.این بخشی از ادبیات جدید گفتمان رقابت در آمریکا است. از این بهتر نمیتوان حاکمیت دموکراسی لیبرال را در غرب که آمریکا آن را نمایندگی میکند تصویر و ترسیم کرد.
اینکه چرا قبلاً این افتضاحات در انتخاباتهای گذشته آمریکا رونمایی نشده بود را باید مدیون خویشتنداری و صبوری طرفین رقابت دانست. رسوایی رقابت ترامپ و کلینتون در افشای ماهیت دموکراسی در آمریکا به همین ختم نمیشود. آنها پرده دری کردند و رسوایی اخلاقی و جنسی طرفین را بیمحابا در معرض دید افکار عمومی آمریکا و افکار عمومی جهان قرار دادند.
آنها نشان دادند اخلاق در زندگی سیاستمداران آمریکا یک واژه بیمعناست و تابعی از متغیر اشتهای سیریناپذیر شهوات جنسی آنان است.
یک عدهای در داخل و در برخی کشورها دلشان برای دموکراسی آمریکایی لک زده و مدام در حال بزک کردن آن هستند این روزها سخت دمغ هستند و نمیدانند آن را چه طور وصله و پینه کنند.
ابن خلدون در مورد ظهور و سقوط تمدنها از سه مرحله یاد میکند:
1- مرحله پیکار و مبارزه
2- مرحله خودکامگی و استبداد
3- مرحله تجمل و فساد
تمدن آمریکایی از آنجا شکل گرفت که یک مشت اشرار از انگلیس، فرانسه، پرتغال و... برخی کشورهای اروپایی به این سرزمین رفتند و خود اینها طی جنگهای طولانی با خود و نیز بومیان این سرزمین کشتارهای خونینی به راه انداختند و اساسنامه نظام آمریکایی را با خون به ناحق ریخته سرخ پوستان و سیاهپوستان نوشتند.
آنها در دو جنگ جهانی اول و دوم از صحنههای نبرد دور بودند لذا هزینه کمتری پرداختند. پس از جنگ جهانی دوم بنا را بر استبداد و دیکتاتوری در داخل و سرزمینهای تحت سلطه خود گذاشتند.
امروز در اوج تجمل و اشرافیگری راه فساد را طی میکنند. تئوریسینهای لیبرال دموکرات دیگر توان بازتولید تئوریهای خود را ندارند و سیاستمداران هم به نصایح آنها گوش نمیکنند، چرا که غرق در فساد و تباهی و شهوات خودشان هستند. اینجاست که به حکم ابن خلدون زنگ سقوط امپراتوری آنها به صدا درمیآید و کسی نیست در واشنگتن به این صدا گوش کند.
روز یکشنبه گزارش کمیسیون امنیت ملی به مجلس در خصوص کارنامه آمریکاییها در برجام ارائه شد. مهمترین و برجستهترین این گزارش بدعهدی و نقض پیمان آمریکاییها در برجام بود. 6 کشور جهان در پیمانی به بهانه جلوگیری از ساختن بمب اتم در تهران با دیپلماتهای ما پیمانی را امضا کردند. از این 6 کشور تنها آمریکاست که حاضر نیست به پیمان خود پایبند باشد و چون اروپا مستعمره آنان است در این نقض عهد، آنها را دنبال خود میکشد.
آمریکاییها نه تنها تحریمها را لغو نکردند بلکه شروع کردند به دستبرد به منابع مالی ما در غرب و در یک قلم 2 میلیارد دلار از اموال ایران را مصادره کردند. آنها تحریمهای جدیدی هم وضع کردند و مدام در کنگره و سنا سخن از وضع تحریمهای تازه میگویند. ترامپ و کلینتون در خوش رقصی در برابر صهیونیستها، در خصومتورزی علیه ملت ایران مسابقه گذاشته اند. یکی میگوید من برجام را پاره میکنم، دیگری میگوید من ایران را بمباران میکنم!
جان کری که رئیس دیپلماسی آمریکا در این گفتگوها بود اخیرا با پررویی و بلاهت خاصی گفته است: تحریمهای ایران را به علت حمایت از تروریسم و موضوع حقوق بشر حفظ کردیم. این سخن یعنی هر چه تعهد در برجام دادیم «هیچ»!
در چنین فضایی است که برجام به عنوان یک سند به اسناد مربوط به سقوط تمدن آمریکایی اضافه میشود. وقتی یک قدرت حساب و کتاب حقوقی و اخلاقی خود را از دست میدهد و نمیشود به آن اعتماد کرد و گفتگویی را با آن سامان داد، طبیعی است جز عدم گفتگو و شمشیر، راهی باقی نمیماند.
سقوط امپراتوری روم و ایران با ظهور اسلام از همین جا شروع شد که خسرو پرویز نامه پیامبر (ص) را پاره کرد و امپراتور روم از روی جهل و تکبر، به دعوت پیامبر (ص) و گفتگو تن نداد.
امام خمینی(ره) در عصر ما تنها سیاستمداری بود که پی به ماهیت تمدن پوشالی آمریکا برد و در نطق کاپیتولاسیون، ماهیت چنین تمدنی را افشا کرد. او کیفرخواستی علیه رژیم شاه در کاپیتولاسیون نوشت که در تاریخ ماندنی شد.
پاسخ رژیم و آمریکا به دعوت مصلحانه امام (ره) در نطق کاپیتولاسیون مبنی بر پرهیز از دیکتاتوری و رفتن به سوی احترام به حقوق ملت ایران و ملتها، تبعید بود. آنها در حقیقت با تبعید امام (ره) به نجف، خود را به برهوت فساد و تباهی و تجمل و اشرافیگری تبعید کردند و همین نقطه، نقطه سقوط و فروپاشی آنها شد.
13 آبان یادآور سه خاطره بزرگ تاریخی است. 13 آبان روزی است که سه نقطه تاریخی ملت در امتداد هم قرار میگیرند. روزی که رهبر ملت ایران و قائد اعظم اسلام به جرم استقلالخواهی و دفاع از شرف و عزت ملت ایران به تبعید میرود. روزی که نوجوانان این ملت سینه در برابر گلولههای ستم و استبداد سپر میکنند و بالاخره روزی که لانه فساد جاسوسی و تبهکاری آمریکا فتح میشود.
13 آبان امسال را باید با شکوهتر از هر سال به بهانه بدعهدی آمریکا در برجام برگزار کنیم. فریادهای ما در ایران باید کاخ امپراتوری دروغ، بدعهدی، فساد و تباهی را در واشنگتن به لرزه درآورد. ترامپ باید بداند با کشیدن سیفون در واشنگتن، این همه ستم و تباهی و فساد شسته نمیشود.
کلینتون هم باید بفهمد ادامه تجاوز و ستم آمریکاییها در منطقه و جهان با حمایت از تروریسم ممکن نیست. ملتها بیدار شدهاند و یکی پس از دیگری از یوغ ستم استبداد جهانی و صهیونیسم بین الملل رها خواهند شد.
نظر شما